تو می تونی ، همونطور که من تونستم
شاید شما هم مثل اکثر افراد جامعه ، اعتقاد دارید که برای ورود به هر کاری به انگیزه ی بالا و مهارت های بسیار زیاد ، نیاز است ولی فروش تلفنی برای پناه علیزاده نه انتخاب بود و نه اشتیاق .
برای پناه علیزاده که 8 سال در عرصه ی تئاتر فعالیت میکرد و جوایز متعدد گرفته بودفروش تلفنی فقط می توانست یک خواب خنده دار باشد که در عالم رویا اتفاق می افتد.
اما سرنوشت مسیر پناه علیزاده را با یک چیدمان درست به سمت فروش تلفنی تغییر داد.
داستان از آنجایی شروع شد که پناه علیزاده برای بازی در نقش کارمندی ، باید مدتی را در یک شرکت یا جایی که می توانست کارمندی را از نزدیک تجربه کند مشغول به کار میشد. از قضا خیلی اتفاقی با یکی از استوری های احمد کلاته که فراخوان استخدام کارشناس فروش تلفنی بود روبه رو شد و تمام داستان از همین جا شروع شد .
تو این کتاب لحظه به لحظه ، از زمانی که پناه علیزاده بدون هیچ تجربه در زمینه ی کارمندی و فروش با دوستش برای مصاحبه به دفتر احمد کلاته رفت که شاید دوستش استخدام شود ولی خودش استخدام شد تا زمانی که آکادمی فروشنده شو در کمتر از یکسال افتتاح شد را شاهد خواهید بود .
تمامی رکورد های فروش و تغییر سِمـَت از فروشندگی تا دستیاری احمد کلاته و رفع تمامی چالش های فروش و... را در این کتاب در اختیار خواهید داشت تا امیدی باشد برای انگیزه و هدف هایتان که فقط برای شروع هرکاری قدم بردارید و کم کم آموزش ببینید و افتخارات خلق کنید .
منتظز چی هستید بریم که براتون تعریف کنیم